۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

شوك


اين روزها حالمان خوب نيست. همه‌مان بهت‌زده هستيم. بعد از شوكي كه صبح شنبه بهمان وارد شده، هنوز نتوانسته‌ايم خودمان را جمع و جور كنيم. اگر اوضاع روال عادي خودش را طي كرده‌بود، تا حالا خودمان را پيدا كرده بوديم، با حقيقت -دوست دارم فكر كنم حقيقت اين است- كنار آمده بوديم. باورمان شده بود كه ما از نصف آنها هم كمتر بوده‌ايم. كه در اقليت واقع شده‌ايم. پذيرفته بوديم تعداد افرادي كه با جو سازي‌هاي احمقانه تحت تأثير قرار مي‌گيرند، دو برابر آنهايي است كه دلشان براي مملكت مي‌سوزد و دوست دارند رئيس جمهوري داشته‌باشند كه به‌جاي دم و دقيقه به اين كشور و آن كشور پريدن، به فكر مردم مملكتش باشد.
اما نمي‌شود. نمي‌گذارند. نمي‌توانيم. فقط خدا بايد كمكمان كند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر