۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

بعضي روزها


بعضي روزها (هفته‌ها) هستند كه آدم را از رو مي‌برند بسكه بي‌خودند! هي پشت سر هم اتفاقات بد مي‌افتد توي‌شان، هي ضد حال زده مي‌شود بهت و تو هي پيش خودت مي‌گويي اين ديگه آخري بود. تموم شد ديگه. بعدي جبران مي‌كند. اتفاق بعدي خوب است. اما دريغ از يك ذره اتفاق خوب. دريغ از لبخندي، سلامي، حال و احوالي، اتفاق بامزه‌اي، چيزي كه دلت را بهش خوش كني. SMS هم كه نمي‌خواهي بزني چون تحريمش كرده‌اي. خبرها هم كه يكي بدتر از ديگري. آدم‌هاي دور و برت هم انگار دست به يكي كرده‌اند با حال و هوا كه هر كدام به نحوي حالت را بگيرند. خلاصه كه هيچ خبري نيست، هيچ.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر