همهي كساني را كه در اين مملكت فكر ميكنند زنداني كردهاند. دو روز مانده است تا حكم رياست جمهورياش را تنفيذ كنند. يكدفعه همه را فلهاي ميبرند دادگاه. در كيفرخواست از جاسوسي حرف ميزنند كه بنا به دلايل امنيتي نميتوانند اسمش را ببرند و عجب حرفهاي اين آقاي جاسوس چقدر آشناست. چقدر شنيدهايم اين حرفها را قبلاً. از كودتاي مخملي ميگويند. هر كه چهرهاش شكستهتر است زودتر اعتراف ميكند. معترفين چيزهايي ميگويند كه صد و هشتاد درجه با عقايدشان و با گفتههاي قبليشان متفاوت است. همهي آنهايي را كه نميشده دستگير كنند با حرفهاي معترفين ميبرند زير سوال. از آن طرف خبر دستگيري مهرجويي را به طور گسترده پخش ميكنند كه به اتهام گنگ و نامفهوم به همراه داشتن موارد غيرمجاز در دبي دستگير شده و اتهامش خيلي و در حد حبس بلند مدت است. همه را خراب ميكنند با آرزوي اينكه همه را نااميد كنند. موفقند تا حدودي. تمام بدنم دارد ميلرزد. خدا لعنتشان كند. خدا لعنتشان كند. خدا نبخشدشان.
اما نبايد نااميد شويم. بايد حفظ كنيم خودمان را. اين وعدهي خداست. حكومت ممكن است با كفر بماند اما با ظلم نميماند. وعدهي خداست. فقط به همين دلخوشم. فقط به همين.
اين مهم است كه اين را به همه بگوييم:
اما نبايد نااميد شويم. بايد حفظ كنيم خودمان را. اين وعدهي خداست. حكومت ممكن است با كفر بماند اما با ظلم نميماند. وعدهي خداست. فقط به همين دلخوشم. فقط به همين.
اين مهم است كه اين را به همه بگوييم:
Ahmadinejad is not my elected president
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر