۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

آتش بدون دود 4

آتش، بدون دود، اسم بزرگي دارد. بارها خوانده‌ام كه مي‌گويند رمان ايراني با اين كتاب شروع مي‌شود. از نظر من اين رمان، دوپاره‌ است. يا شايد سه پاره. اين پاره‌ها هم مطابق نوشته‌هاي نادر ابراهيمي كه در انتهاي جلد هفتم آمده است، به زمان نگارش جلدهاي مختلف كتاب برمي‌گردد كه بعد و قبل از انقلاب بوده است.
پاره‌ي اول، جلد اول است: گالان و سولماز. خوب است. عالي است. شايد بهترين نمونه‌ي داستان ايراني است. من يك روزه و يك نفس خواندمش و در حين خواندن چنان جوگير شده‌بودم كه پيش خودم فكر مي‌كردم يك روس در حال خواندن جنگ و صلح چنين حالي دارد حتماً. اين جلد داستان يك عشق عجيب و غريب است با آدم‌هايي كه درعين عجيب بودن و افسانه بودن، فهميدني هستند و دوست‌داشتني.
پاره‌ي دوم كه تا حدودي نزديك است به پاره‌ي اول و در عين حال پايه و اساس پاره‌ي بعدي هم محسوب مي‌شود جلدهاي دوم و سوم هستند. در اين دو جلد هنوز داستان، اصل است ولي نه به جذابيت پاره‌ي قبل. هنوز تعدادي از شخصيت‌هاي اساسي جلد اول (بويان ميش مثلاً) زنده‌اند و داستان را سر پا نگه مي‌دارند.
پاره‌ي سوم كه از جلد چهارم تا هفتم جريان دارد زياد خوب نيست. البته هنوز هم از سطح بسياري از داستان‌هاي ايراني بالاتر است و بخش‌هاي فوق‌العاده‌اي از توانايي قلم نادر ابراهيمي در آن ديده مي‌شود. اما پر است از شعار و مي‌توان گفت نااميد كننده. در اين ميان ضعيف‌ترين جلد، جلد چهارم است. شخصيت‌هاي آلني و مارال كه تمام اين چهار جلد حول آنها مي‌گردد، بيش از حد افسانه‌اي و غير قابل باور به نظر مي‌آيند: چوپان زادگاني كه تازه از جواني شروع به تحصيل مي‌كنند و پله‌هاي ترقي را با چنان سرعتي طي مي‌كنند كه همزمان پزشك و جراح و استاد دانشگاه سوربن و مسلط به چندين زبان و مبارز سياسي و نويسنده و.... مي‌شوند. اما چيزي كه در اين ميان آزاردهنده است، حجم عظيم شعاري است كه در سطر، سطر كتاب گنجانده شده است و آدم را ياد حال و هواي فيلم‌ها و سريال‌هاي دهه‌ي شصت مي‌اندازد. براي جبران شخصيت منفي ملا آيدين در جلدهاي اول، در اين بخش ملاها تقريباً همه خوبند. ماجراي ماده‌گرايي آلني آخر كتاب يك جورهايي ماست مالي مي‌شود. و همه چيز سياسي مي‌شود. سياسيِ سياسي.
در مجموع آتش بدون دود، كتاب خوبي است، بخش‌هاي خواندني زيادي دارد. مي‌شود يك عالمه تك جمله و پاراگراف زيبا ازش جدا كرد و با مناسبت و بي‌مناسبت نوشت*. حال و هواي انقلابي و ظلم‌ستيزي كه در سراسر كتاب (به خصوص پاره‌ي سوم) جريان دارد، مناسب اين روزهاست، اما اي كاش تمام هفت جلد مثل جلد اول بود. كاش!

* خودم بخش‌هايي از كتاب را تايپ كرده‌ام و يواش، يواش اينجا مي‌گذارم. نمونه‌هاي قبلي اينجاهاست:+ و + و +



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر