۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

آه پس كه اين‌طور!

من الان يكي دو تا از آهنگ‌هاي آلبوم جديد محسن نامجو (آخ) را شنيدم و احساس كسايي را دارم كه به يك نفر اعتماد كرده‌اند و بعد ازش رودست خورده‌اند. دارم پيش خودم فكر مي‌كنم كه تعريف نامجو را پيش چه كسايي كردم و جلوي چه كسايي از اون و ساختارشكني‌هايي كه توي آلبوم‌هاي قبلي‌اش داشته دفاع كردم.
بعد يه سوالي توي ذهنم ايجاد شده با اين مضمون كه آيا هر كسي كه ايده‌هاي بكر و نو و متفاوت و كمي ميل به شكستن ساختارهاي موجود داشته باشه، وقتي دستش باز باشه و خارج از چارچوب‌هايي محدوديت‌زاي اطرافش قرار بگيره يه دفعه ديگه مي‌زنه به سيم آخر و اخلاقيات را هم بي‌خيال مي‌شه؟ يعني عاقبت دادن آزادي به همچين كساني آنارشي اِ؟ و نتيجه‌ي كارشون مي‌شه مثل مثلاً آهنگ بي‌نظير اين آلبوم كه روت نشه جلوي هيچ‌كس ديگه گوشش بدي؟ اشتباه نشه. من معتقد به سان*سور نيستم. هر هنرمندي آزاده هر جوري مي‌خواد اثرش را توليد كنه. اما دليل علاقه من به كارهاي قبلي نامجو، رويكردش در ارائه‌ي اجراهاي نوين و خلاقانه از اشعار شاعران قديمي و حتي شعرهاي نو (مشخصاً‌ شعر بوداي سپهري) بود. و قطعاً اگر پيش از اين كاري مثل همين بي‌نظير يا شمس در آثارش بود، در طرفداري از اون تجديد نظر مي‌كردم. همان‌طور كه هنرمند در ارائه‌ي آثار آزاد است، من شنونده هم در انتخاب ذائقه‌ي شنيداري‌ام آزادم. كاري كه نامجو در اين آلبوم جديدش كرده -حداقل در اين دو سه آهنگي كه من شنيدم- در حد رپ‌هاي سخيف زيرزميني اين روزهاست.

پ.ن: مي‌دونم بر مبناي قوانين وبلاگ‌نويسي درستش اينه كه لينك بدم به آلبوم و آهنگاش اما شرمنده! علاقه‌اي ندارم به اين چيزها لينك بدم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر