۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

صد نكته غير حسن ببايد كه تا كسي، مقبول طبع مردم صاحب‌نظر شود

لحظه‌اي آسمان تو بنگر چهره‌ي ارغواني‌ام
در غم عشق او خزان شد نوبهار جواني‌ام، نوبهار جواني‌ام

***************************

چون است حال بستان، اي باد نوبهاري
كز بلبلان برآيد آواي بي‌قراري
گل نسبتي ندارد، با روي دلفريبت
تو در ميان گل‌ها چون گل ميان خاري

**************************

آني بود، درها واشده بود
هر رودي، دريا
هر بودي، بودا شده بود
بودا شده بود

**************************

اي عرش كبريايي، چيه پس تو سرت؟
كي با ما راه مي‌آيي جون مادرت؟!

**************************

راهنمايي: صبح تا حالا دارم آهنگ‌هاي نامجو را گوش مي‌دهم و فكر مي‌كنم. خوب هنوز دوست دارم اين آهنگ‌ها را. اين همه جاهاي خوب دارد براي شنيدن و تكرار كردن. اما اين دليل نمي‌شود كه چشم بسته، آهنگ‌هاي اين آلبوم جديد را قبول كنم. من نامجوي قبلي را تكفير نمي‌كنم اما اين جديده هم توي كتم نمي‌رود، عمراً! درست عين اينكه هنوز عاشق افشين قطبي دو فصل پيشم اما از اين امپراطور فصل قبل و سرمربي تيم ملي اصلاً خوشم نمي‌آيد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر